دختر : من توی دردسر افتادم...
پسر : چی شده مگه ؟؟؟
دختر : یه موش توی خونم دیدم...
پسر : خب این که طوری نیست...تنها چیزی که نیاز داری یه تله موشه...
دختر : من تله موش ندارم...
پسر : خب یه دونه بخر...
دختر : نمیدونم از کجا باید بخرم...
پسر : خب اگه بخوای من میتونم تله موش خودمو بهت بدم...
دختر : خیلی خوبه ممنون...
پسر : خب الان تنها چیزی که لازم داری یه کم پنیره که بذاری روی تله موش...
دختر: من هیچی پنیر ندارم...
پسر : اشکال نداره.یه تیکه نون بردار روش روغن بمال و بذار روی تله موش...
دختر : من روغن ندارم...
پسر : خب همون یه تیکه نون خالی بذار روش...
دختر : من نون هم ندارم...
پسر : میتونم بپرسم اون موش تو خونه تو چه غلطی میکنه ؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
mahya
ساعت23:31---24 مرداد 1392
محمد
ساعت16:50---10 مرداد 1392
چرا همشو از تو وب دهه هفتادیا برداشتی
پاسخ:همه مطالب مال اون وبلاگ نیست.....خودم هم مطلب زیاد گذاشتم.....در ضمن من نباید برای هر مطلبی که میذارم به کسی جواب پس بدم...هر مطلبی جالب باشه میذارم تو وبم....
امیر
ساعت4:17---4 مرداد 1392