|
بخشی از رمان:
بابا مشغول عوض کردن کانال هابود که کنارش نشستم و گفتم:بابا
بابا با اخم گفت:گفتم که نه!
عصبانیتم و به روم نیاوردم و بالبخند مصنوعی گفتم:باباجان،ما 4نفریم..هرکدوم از اون یکی بالغ تر و عاقل تر..اخه شما چرا دارید اینجوری میکنید...
ادامه مطلب...
ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:دانلود,دانلود رمان,رمان عاشقانه,رمان ایرانی,رمان جدید,رمان,دانلود رمان فرار نکن,دانلود رمان موبایل,رمان کامپیوتر,رمان تبلت,رمان آیفون,رمان آیپد, :: 22:45
:: توسط : m-sh
دانلود رمان نامزد دوست داشتنی من برای موبایل(جاوا،اندروید،ایفون)،pdf،ایپد،تبلت
نوشته شبح عشق کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه :
مهربان ملقب به مهری دختری فوق العاده بی صبر و حوصله و عصبانی با دوستش که فرشته ملقب به فری هست پا به فرار از خونه هاشون میزارن … هر چقدر فکر میکنن که ببینن چجوری میشه زندگی رو ادامه داد به نتیجه نمی رسن تا اینکه مهربان پیشنهاد میکنه مقداری پول بدست بیاریم تا بریم به شهر های خودمون . فرشته و مهربان برای مقداری پول دست به دزدی میزنن اما توی اولین دزدی اتفاقی می اُفته که نیازمند کشف شما بید…پایان خوش
ادامه مطلب...
دانلودرمان گل زندگی من برای موبایل(جاوا،اندروید،ایفون)،تبلت،ایپد،pdf
نوشته * SHIMA * کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه: گل زندگی من داستان دختر و پسری است که هر کدام گرفتار مشکلات زندگی خود هستند.
دختری که به تازگی عشقش رو از دست داده و پسری که طعم تلخ خیانت رو چشیده.
این وسط رسم خانوادگی و اصرار پدربزرگ، این دو رو مجبور میکنه تا در کنار هم پستی و بلندی های زندگی رو پشت سر بذارند….پایان خوش
ادامه مطلب...
دانلود رمان کی گفته من شیطونم برای موبایل(جاوا،اندروید،ایفون)،تبلت،ایپد،pdf
نوشته SHADI 73 کاربر انجمن نودهشتیا .
خلاصه : من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی… و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم … و من نگذارم… عشق من … بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!! … پایان خوش
رمان قشنگیه......پیشنهاد می کنم بخونیدش......ممنون از نویسنده ی عزیز
ادامه مطلب...
به خیلیها میگیم “دوست”…
به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم.
خیلی از این “دوست”ها، دوست نیستن.
همکارن، همکلاسین،فامیل دورن،همسایه ن، یه آشنان
”دوست” اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.
اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.
اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی.
اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی.
که اگه دلت گرفت بهش میگی “دلم گریه میخواد!”
اونیه که دستت رو میگیره و میگه “میفهمم”.
که نمیخواد براش توضیح واضحات بدی.
اونیه که سر زده خراب میشی سرش.
نمیگی شاید آمادگی نداشته باشه.
چون مهم نیست.
نه برای اون نه برای تو.
حتی اگر خونه ش خیلی کثیف باشه.
یا سرش خیلی شلوغ باشه.
چون همیشه برای تو وقت داره.
دوست اونیه که همیشه برات گزینهء اوله.
اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.
تحقیرت نمیکنه. بهت نمیخنده…
بقیه یا همکارن، یا همکلاسین، یا فامیل دورن، یا همسایه، یا یه آشنان
همهء اینا رو گفتم که بگم آدما عوض میشن
اما معیار دوستی عوض نمیشه.
برای همین یکی که تا دیروز برات “دوست” بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی قدیمی…
بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه “دوست”!
نام کتاب : بی قراره قلبم
نویسنده :azidan کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۳۶ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۵۴
خلاصه داستان :
همیشه میگن حتی تو بدترین شرایط هم باید راست گفت…من …الآن واقعاً تو شرایط بدی هستم ولــــــی…کوررخوندی،عمرا اگه راستشو بگم…الآن معلقم…بین زمین و آسمون…پام و با دست گرفته از پل آویزونم کرده…خون به مخم فشار میاره و لی نه اونقدر که نتونم فکر کنم…صورتشو میبینم که با پوزخند روم خم شده…عضلات بازوش بخاطر نگه داشتن وزنم بیرون زده…پــــــوف ،واقعاً نفس گیرن ولی…ولی کور خونده…من اعتراف ن م ی ک ن م…مثله اینکه هنوز منو نشناخته…من…آندریا فریادی …سعی میکنم نگاهمو ازش بگیرم تا جیغ نزنم و لی چشمام گاهی وقتا دست خودم نیستن…حیف که چپه آویزونم کرده وگرنه اونقدر میزدمش تا بمیره…….پایان خوش
رمان قشنگیه......حتما بخونیدش......پایان خوش
ادامه مطلب...
نام کتاب : عاشقانه
نویسنده : cosin27 کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۰٫۹ مگا بایت
تعداد صفحات : ۹۲
خلاصه داستان :
داستان در مورد دختریه که به وسیله ی پدر معتادش به مردی فروخته میشه و پسر جوان ثروتمندی که بابت اون پول میده و به عنوان همسر عقدش می کنه.دختر مطیع و ساکت و پسر سرد جدی و بی تفاوته.اما ماجراهایی رخ میده و …پایان خوش
رمان قشنگیه.....درسته تعداد صفحاتش کمه ولی نثر خوبی داره.....دانلود در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
نام کتاب : آموزش آشپزی
نویسنده : ComeToNet.Com
حجم کتاب : ۱٫۷۳ مگابایت
قالب کتاب : PDF
تعداد صفحات : ۲۹
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
دسته > آشپزی و خانه داری > آشپزی
دانلود
نام کتاب : بی قرارم کن
نویسنده : مهرنوش کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۷۱ مگا بایت
تعداد صفحات : ۴۶۸
خلاصه داستان :
رمان بی قرارم کن ، درباره تولد عشقی اس در میان دروغ نیرنگها . سرگذشت زندگیه دختری به نام آهو. دختر جوانی که روزگار براش سرنوشت سختی رو رقم میزنه . بخاطر رفتار نامناسبی که پدرش همیشه با مادرش داشته از مردها بیزار بوده .مخصوصا که متوجه میشه پدرش زن دیگه ای هم اختیار کرده. اما چرخش گردون زندگی میچرخه و میچرخه تا همین تنفر جاش رو به عشق میده و ناخواسته آهو رو در برابر عشق به زانو در میاره اما از اونجایی که چرخون زندگی ساکن نیست …….پایان خوش
قشنگه بخونیدش....دانلود در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
نام کتاب : پشت یک دیوار سنگی
نویسنده : آرام رضایی aram-anid کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۵۶ مگا بایت
تعداد صفحات : ۳۸۹
خلاصه داستان :
یه داستان از یه زندگی، شایدم ۲ تا. آشنا برای بعضیها و غریبه و مجهول برای یه عده دیگه. کسایی که شاید دیده باشیم و شایدم نه.
یه دختر و یه پسر که به دنیا اومدن و ساخته شدن برای زندگی مجردی و تنهایی. هیچ رقمه شکل و رفتارشون به مسئولیت و تعهد و … نمی خوره.
زندگیهای مستقل با عقاید و رفتارهای خاص خودشون که شاید برای بعضیها قابل قبول نباشه.
حالا تصور کنید این دوتا آدم سر راه هم قرار بگیرن. چه جوری با هم کنار میان ؟؟…..پایان خوش
این رمان هم مثل سایر رمان های آرام جون قشنگه......حتما بخونیدش......برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید....
ادامه مطلب...
سلام.....خوبین؟؟؟بالاخره یه خاطره جدید....
یکشنبه جاتون خالی رفته بودیم شهربازی......
با دوتا عمه ها و دو تا عموها و بچه هاشون.....
اول از همه رفتیم کشتی صبا.....
خیلی باحال بود....
عمه هام دوطرفم نشسته بودن و دختر عمم و زنعموم پشت سرم......اون دوتا صندلی آخر و ماهم جلوشون نشسته بودیم......
چون وسط هفته بود زیاد شلوغ نبود.....
خلاصه یه 5 دقیقه نشستیم تا مسئولش اومد راه انداخت......
اول من خیلی خونسرد نشسته بودم....
من اخلاقم یه جوریه که تحت تاثیر محیط قرار می گیرم.....
دوتا عمه هام شروع کردن به جیغ زدن....پشت سرم هم زنعمو و دختر عمم(دختر عمه بزرگم).....
من نشسته بودم به اینا می خندیدم ولی بعد تحت تاثیر قرار گرفتم هم جیغ زدم هم خندیدم.....
ایم وسط زنعموم حالش بد شده بود......
من از اون بالا رو به پسر عموهام داد زدم:مامانتون مرحوم شد(البته دور از جون)
ژسر عموم بدو بدو اومد بالا مامان چی شدی؟
تماشاچی هم تا دلتون بخواد داشتیم.......مردم جمع شده بودن به دیوونه بازی ما می خندیدن.....
وقتی وایساد مردم اومدن سوار شن.....فکر کنم به فکر زن دوم بودن با خانوماشون اومدن:دی
خلاصه بعد رفتیم سفینه.....
اونجا برعکس بود و من تحت تاثیر قرار نگرفتم.....
همه جیغ می زدن به جز من....
مسئولشم وایساده بود انگار فیلم سینمایی میبینه نگاه میکرد.....
من که هر وقت میرفتیم بالا دستامو ول میردم با خانواده بای بای می کردم......
وقتی اومدم پایین یه عالمه فحش خوردم که چی....چرا دستتو ول می کردی.......
بعد رفتیم بلیط بگیریم واسه سینما نمیدونم چند بعدی.....
خودمو کشتم عموم بیاد نیومد...
آخر جوش آوردم یه نگاه خطرناک بهش کردم که خودش رفت مثل بچه آدم تو صف وایساد....
رفتیم نشستیم فیلم جاده خونین و ترن بود......
وسط فیلم یهو کتفم سوخت.......یه ذره نگاه کردم دیدم عموی گرامی از ترس منو نیشگون گرفته ....
منم نامردی نکردم و یه مشت حوالی بازوش کردم....
از اونجایی که دستم سنگینه مطمئن بودم دردش گرفته دیگه تا آخر فیلم نگاهم بهم نکرد چه برسه بخواد
نیشگون بگیره.....
وقتی رفتیم بیرون چون گهگاهی تو سینما آبیاری می کردن همه پیرهناشون خیس بود جز من:دی
دیگه بعدشم چون دیروقت بود برگشتیم خونه هامون.....
ولی شایان ذکره که تو سینما زنعموم نیومد چون از دوتا بازی قبلی فشارش افتاده بود حالش خراب بود...
خلاصه خیلی خوش گذشت جاتون خالی.....
ادامه مطلب...
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:شهربازی,ترن,جاده,بلیط,سینما,فشار,خراب,کشتی صبا,سفینه,خیس,پیرهن,آبیاری,جوش,خطرناک,صف,ترس,نیشگون,مشت,بازو,کتف,خاطره,طنز,دانلود,دانلود آهنگ,دانلود آلبوم جدید تتلو,آهنگ تتلو,تتلو,تتلیتی,دانلود آلبوم جدید تتلو به نام تتلیتی, :: 20:11
:: توسط : m-sh
دانلود آهنگ قلب یخی با صدای مازیار فلاحی و متن ترانه قلب یخی در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
دانلود آهنگ خداحافظ با صدای مازیار فلاحی به همراه متن ترانه خداحافظ در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
دانلود آهنگ دروغه با صدای مازیار فلاحی به همراه متن ترانه دروغه در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
نام کتاب : آغوش امن
نویسنده : مامیچکا کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۲۷ مگا بایت
تعداد صفحات : ۳۹۹
خلاصه داستان :
سعید بعد از مرگ برادرش سعی داره لوازمی رو که همسر برادرش آذین تو خونه اونا داره رو بهش برگردونه…این لوازم زیاد مهم نیست..مهم اینه که سعید دوست داره به بهانه ای ارتباطش رو با آذین حفظ کنه ولی این ارتباط خوشایند هیچ کسی مخصوصا آذین نیست ولی لحظه ای سعید پرده از رازی چهار ساله برمی داره و آذین نقشه ای برای سعید داره…فقط برای انتقام…….
قالب کتاب : PDF
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از مامیچکا عزیز بابت نوشتن این داستان زیبا .
من خودم به شخصه نخوندم ولی تو نود و هشتیا قسمت نظرات یکی گفته خیلی خیلی قشنگه یکی گفته افتضاح بود....من که گیج شدم ولی بخونید اگه قشنگ بود نظر بدید بنویسم رمانه خوشمله.....من الان به خاطر این نظرات دچار ابهام شدم......
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:آغوش, امن, انجمن, ایرانی, خودکار, داستان ایرانی, داستان رایگان, داستان مجانی, دانلود داستان, دانلود داستان ایرانی, دانلود داستان رایگان, دانلود داستان فارسی, دانلود داستان مجانی, دانلود رایگان داستان, دانلود رایگان رمان, دانلود رمان, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان عاشقانه, رمان, عاشقانه, مامیچکا, نودهشتیا, پیشنویس, کاربر, کتاب داستان ایرانی, کتاب رمان ایرانی, :: 23:0
:: توسط : m-sh
رمان هایی که برای دانلود گذاشتم خیلی تعریفشونو شنیدم......من رمان های با پایان خوش رو میذارم پس با خیال راحت دانلود کنید
نظر هم فراموش نشه که اگه بشه دلخور میشم دیگه رمان نمیذارم واستون.....
شوخی کردم ولی نظر بذارین........
نام کتاب : زندگی غیر مشترک
نویسنده : sun daughter کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳۲۰ کیلوبایت (پرنیان) – ۸۱۱ کیلوبایت (کتابچه) – ۳۵۸ کیلوبایت (epub)
قالب کتاب : JAR
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
خلاصه داستان :
میرهوشنگ وارسته بزرگ خاندان وارسته پس از مرگش شوک بزرگی به دو پسرش که بیست سال آزگار است با هم اختلاف دارند و قهرند وارد میکند…
او در وصیت نامه اش نوشته که ونداد و بلوط با هم ازدواج کنند تا به یمن این پیوند مبارک و اسمانی اختلافات کهنه دور ریخته شود و کینه ها پاک شوند … وصلت صورت میگیرد… اما….
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:دانلود,رمان,دانلود رمان,رمان جدید,دانلود رمان زندگی غیر مشترک,هم خونه ای,رمان موبایل,رمان اندروید,رمان جاوا,رمان تبلت,رمان آیفون, :: 22:51
:: توسط : m-sh
نام کتاب : افسونگر
نویسنده : هما پور اصفهانی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳٫۱۵ مگا بایت
تعداد صفحات : ۳۵۹
خلاصه داستان :
تائیس افسونگری بود که با افسون خود اسکندر را وادار کرد پرسپولیس را به آتش بکشد و من افسونگری هستم که روح را به آتش می کشم … یکی پس از دیگری … افسون نخواست افسونگر باشد … افسونگرش کردند ………
قالب کتاب : PDF
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از هما پور اصفهانی (باران۶۹) عزیز بابت نوشتن این داستان زیبا .
تقریبا اوایل مهر بود.....با دوستم مهدیه تازه آشنا شده بودم ولی خیلی صمیمی بودیم....
می خواستیم برای نماز وضو بگیریم ولی دستشویی مدرسه بسته بود.....
گفتیم چیکار کنیم چیکار نکنیم ......
پیشنهاد دادم بریم دستشویی معلما....
با ترس و لرز وارد شدیم و مثل جت وضو گرفتیم......
رفتیم بیرون و داشتیم خدا رو شکر می کردیم که کسی نیومد که یهو......
ناظم:شما اینجا چیکار می کنید؟؟؟؟؟؟؟
یعنی منو دوستم سکته رو زدیم......
برگشتیم یه لبخند مکش مرگ ما تحویلش دادیم اونم یه آدم خیّر صداش زد رفت......
وقتی برگشتیم تو سالن مدرسه منفجر شدیم....
اینقدر به خودمون و ناظممون خندیدیم.....
خلاصه........چه روزای داشتیم......
ادامه مطلب...
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:دانلود,آهنگ,سعیدی,دانلود آهنگ,احساس,دانلود آهنگ مسعود سعیدی,مدرسه,دوست,مهر ماه,ماه,سال,وضو,معلم,دستشویی,خنده,منفجر,لبخند,مهدیه,روز,ناظم, :: 16:21
:: توسط : m-sh
|
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 1880
بازدید دیروز : 554
بازدید هفته : 2665
بازدید ماه : 3117
بازدید کل : 249672
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1
داستان روزانه
|
|